الهام فخاری
او در درون همه هستیهاست
در هفتهای که گذشت خبر درگذشت چند چهره برجسته فرهنگی و هنری رسانهای شد. یادآوری آنچه از آنان میشناسیم و واگو کردن اندوه و دریغها ازجمله کارهایی هستند که در واکنش به این خبرها میبینیم. خبر درگذشت کسانی که در جستوجویی متفاوت و به دور از جاروجنجالهای پرکشش قدرت و سرمایه، خودساخته و پرتوان چنان زیستهاند که خود دههها سرمایهساز فرهنگی و اجتماعی شدهاند بیآنکه سودایی چنین در سر داشته باشند. به قلم چنین کسانی بخت خواندن و خودهمانپنداری با «پیرمرد و دریا» و زیستن در دنیای «یک گل سرخ برای امیلی» در رنجوریها و ناروشنیهای کودکی و نوجوانی جنگزده از آن ما شد. دکتر شفیعیکدکنی واژه «مژدهبخش» را درباره زندهیاد نجف دریابندری بهکار برده و چه راست و درست گفته است. آنچه از خانهها و اتاقهایشان دیدهایم نیایشگاهی از کتاب و زیبایی است و سادگی. هفته پیش در سرکشی و ارزیابی پیشبرد بازسازی خانهموزه شادروان مهدی اخوانثالث، یادآوری زیستن او در آن خانه که جاوگاه(موقعیت) دورهمیهای فرهنگی و هنری بوده با بوی خوش یاس باغچه درآمیخته بود. جدای از اینکه این آدمهای گوناگون نظام باور-ارزشی(ایدئولوژی)شان چه بوده، آیا از زیست فرهنگی آمیخته با بالندگی معناگر(معنوی) برخوردار بودهاند؟ از روزن بالندگی اخلاقی، معناگری و بالندگی معنوی را بازخوانی کردم. پژوهشگران روانشناسی اخلاق میگویند ویژگیهایی در افراد مانند تواناییهای شناختی، گرایش به استقلال و آزادگی، مردمگرایی و برابریخواهی با هم ربط دارند. اخلاق، معناگری و دینگرایی مفهومهایی نزدیک، همپوش ولی متفاوت هستند که با جامعهپذیری یا اجتماعیشدن پیوند دارند. اجتماعیشدن بر روند بالندگی افراد اثرگذار است. کسانی چون جیمز یا هود به روانشناسی دین و معنویت پرداخته و از پژوهشهای پدیدارشناختی درباره تجربه معناگری و دین گزارش کردهاند که با رویکردهای اندازهسنج(کمی)در تقابل است. در بررسیها معنویت از دو دیدگاه، یکی نگاه غیرشریعتگرا و دیگری شریعتگرا چنین بیان میشود:
الف. از نگاه غیرشریعتگرا و جهانی 1ـ هدفمندی در زندگی 2ـ تجربه بهبود و وارستگی 3ـ نمود اجتماعی 4ـ پایبندی به بایستههای (کدهای) روشن اخلاقی.
ب. از دیدگاه شریعتگرا 1ـ خداشناسی، خداجویی و خدامحوری 2ـ تلاش درجهت بالندگی معنوی و خودسازی 3-توکل.
در زندگی و آفریدههای بسیاری از چهرههای فرهنگی چه متشرع چه با سبکهای زندگی دیگر نمودهای معناگری پیشگفته را میتوان یافت. در واکاوی زندگینامهها و خودنوشتهها سبک زندگی ساده و هدفمند، وارستگی، مردمگرایی و پایبندیهای اخلاقی و جستوجوهای معناگرانه آنان برجسته است. در این میان کسانی از کنشگران و پژوهندگان فرهنگی هم هستند که کاوشهای چندزمینهایشان پررنگتر بوده که از آن جمله نوشتههای زندهیاد داریوش شایگان گویای بررسیهای مقایسهای معناگرانه در ارزشها و اندیشههای دینی و آیینی تمدنهای کهن است. گویی دانش، دلبستگی و توانشهای فرهنگی با معناگرایی چهرههای فرهنگی درپیوند است. قلم شایگان کاوشی روان و ژرف را نمایان کرده چنان که برگرفته از اوپانیشاد مینویسد «او در درون همه هستیهاست» و چنین بیان میکند که «همان جذبه و کشش این نیرویی است که به یک اعتبار مرا از خود میراند و به اعتبار دیگر مرا به سوی خویش میکشاند.»
نوشتن، کاوش، پژوهش، آموزش، آفرینش و کاستیجویی(نقد) از یکسو با بازخوردهای علمی و از سوی دیگر با رهایی نوآوری و پرسش درآمیخته است، به تمرکز نیاز دارد، آدم را بارها به ژرفایی میکشد و در طوفانهایی میبرد که زمینهساز بالندگی معنوی و معناگری است. بر زیست فرهنگی آن آدمها و زندگینامه و یادکردهایمان از آن چهرهها که درنگ کنیم، انگار اتاق و خانهشان، گذشته از نظام باورها و ارزشهایشان که چه بسا ناهمانند باشد، از پرتوی معناگری روشن بوده است.
الهام فخاری، عضو شورای شهر تهران
منبع:روزنامه ایران